وحشت سازمان مجاهدین خلق از افشای حقیقت

نگاهی به واکنش‌های عصبی سران تشکیلات تروریستی رجوی نسبت به سفر دو شهروند آلبانیایی به ایران

در روزهای اخیر، تشکیلات موسوم به مجاهدین خلق که سال‌هاست با بحران مشروعیت و ریزش شدید نیرو مواجه است، بار دیگر با واکنشی هیستریک و جنون‌آمیز، چهره واقعی خود را به نمایش گذاشت. دلیل این واکنش، سفر دو شهروند آلبانیایی از جمله آقای آلدو سولولاری ، فعال حقوق بشر، به ایران و دیدار او با خانواده‌های اعضای گرفتار در کمپ موسوم به اشرف ۳ در آلبانی بود.

سازمان ورشکسته رجوی که سال‌هاست با بی‌اعتنایی جامعه جهانی و جدایی هزاران عضو خود دست‌وپنجه نرم می‌کند، این‌بار نیز با ادبیاتی آمیخته به اتهام، افترا، و توهین، تلاش کرد تا چهره‌ای وارونه از این سفر انسانی و دیدارهای پرمعنای آن ارائه دهد. رسانه‌های وابسته به آن، همچون همیشه، زبان به فحاشی و تهمت گشودند؛ رفتاری که نه تنها تازگی ندارد، بلکه نشانه‌ای از ترس عمیق آن‌ها از روشنگری و افشای حقایق است.

دلیل این وحشت چیست؟

دیدار آقای آلدو سولولاری با خانواده‌هایی که فرزندانشان در اشرف ۳ اسیر هستند، بار دیگر زخم کهنه‌ای را برای رجوی و سران این تشکیلات ورشکسته وطنفروش باز کرد.

آن‌ها به‌خوبی می‌دانند که همین خانواده‌ها، سال‌هاست بی‌وقفه برای نجات عزیزان‌شان تلاش می‌کنند و هرگونه ارتباط انسانی، رسانه‌ای یا دیپلماتیک با این خانواده‌ها، به‌مثابه شکستن دیوار سانسور و انزوایی است که رجوی برای اعضایش ساخته است.

وحشت رجوی از انسان‌هایی همچون آقای آلدو سولولاری نه تصادفی، که کاملاً قابل درک است. زیرا چنین چهره‌های مستقلی، می‌توانند پرده از جنایات روانی، جسمی و انسانی‌ای بردارند که در این کمپ رخ می‌دهد. حقایقی که اگر رسانه‌ای شوند، پایه‌های پوسیده این سازمان ورشکسته را به‌کلی فروخواهند ریخت.

یک تشکیلات در سراشیبی سقوط

واقعیت این است که سازمان موسوم به مجاهدین خلق، به رهبری مسعود رجوی و مریم (قجر عضدانلو)، دیگر نه یک نیروی سیاسی است، نه یک جریان موثر در معادلات منطقه‌ای. بلکه به تشکیلاتی منزوی، وابسته، و عاری از پایگاه اجتماعی تبدیل شده است که تنها به مدد حمایت‌های سیاسی مقطعی و مشکوک برخی کشورها، حیات نیم‌بندی دارد.

سران این سازمان، که سال‌هاست از استراتژی «دشمن‌تراشی» برای حفظ وفاداری اجباری اعضا استفاده می‌کنند، این‌بار نیز با هیاهو و دروغ‌پردازی سعی کردند سفر ساده و انسانی دو شهروند آلبانیایی را به یک توطئه بین‌المللی علیه خود تبدیل کنند. این در حالی است که افکار عمومی، به‌ویژه در آلبانی، سال‌هاست نسبت به حضور این تشکیلات تروریستی در خاک کشورشان معترض هستند.

رسانه‌های وابسته، آینه تمام‌نمای ماهیت سران تشکیلات رجوی

سایت موسوم به «افشاگر» که از سایت های داخلی این تشکیلات است، بار دیگر نشان داد که تنها کارکردش تخریب، تهمت و تحریف واقعیت است. انتشار مقالاتی سرشار از توهین و فحاشی در این رسانه، سندی است بر ورشکستگی اخلاقی و فکری سازمان خائن و مافیایی مجاهدین خلق.

تهمت‌هایی که علیه آقای آلدو سولولاری و سایر فعالان حقوق بشر مطرح می‌شود، نه از سر قدرت، که از درماندگی و استیصال مطلق است. امروز، حتی اعضای درون تشکیلات نیز دیگر به این ادعاها باور ندارند. خبرهای مکرر درباره مرگ اعضا، فرارها، و اعتراضات درون کمپ اشرف ۳، خود گواه وضعیت بحرانی و نارضایتی شدید درون این فرقه است.

نتیجه‌گیری

سازمان مجاهدین خلق، که زمانی داعیه مبارزه و آزادی داشت، امروز به ابزاری بی‌مصرف دردست بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شده است. واکنش‌های عصبی و رسانه‌ای این سازمان نسبت به دیدارهای انسانی و صلح‌طلبانه، بیش از هر چیز نشان‌دهنده وحشت عمیق آن‌ها از حقیقت و روشنگری است.

اما حقیقت، همان‌طور که تاریخ نشان داده، هیچ‌گاه پنهان نمی‌ماند. خانواده‌هایی که سال‌هاست چشم‌انتظار عزیزان‌شان هستند، با حمایت فعالان حقوق بشر و رسانه‌های مستقل، راه را ادامه خواهند داد تا فرزندان‌شان را از چنگال این تشکیلات خیانتکار وجاسوس رها سازند. و آن روز، دیر نیست.