باز هم جیغ بنفش رجوی از افشاگری جداشدگان

باز هم جیغ بنفش رجوی از افشاگری جداشدگان

باز هم تشکیلات تروریستی رجوی از دست اعضای جداشده به فغان آمده است. هر بار که بخشی از واقعیت‌های پنهان این جریان برملا می‌شود، دستگاه تبلیغاتی این تشکیلات ورشکسته با فریاد و فرافکنی می‌کوشد صورت‌مسئله را پاک کند. این بار نیز به دنبال سفر دو شهروند آلبانیایی به ایران، فریاد و هیاهوی رسانه‌ای سازمان بالا گرفت؛ هیاهویی که نشان از ترس و وحشت عمیق آن‌ها از گسترش افشاگری‌ها دارد.

در جریان دادگاه رسیدگی به جنایات سازمان مجاهدین خلق در تهران، شماری از اعضای جداشده پرده از رازهای هولناک درون تشکیلات برداشتند.

یکی از این افراد، آقایعلی اکرامی از مسئولان پیشین روابط بین‌الملل سازمان در عراق بود که با صراحت از همکاری مستقیم و مستند رجوی با استخبارات و ارتش صدام سخن گفت. او در شهادت خود فاش کرد که رجوی نه تنها مزدش رااز صدام می‌گرفت، بلکه در قبال هر عملیات، درخواست سهمیه بیشتر نفت و سلاح‌های مدرن‌تر می‌کرد. به گفته او، حتی تعدادی از اعضای سازمان توسط ارتش عراق در پایگاه‌های هوانیروز آموزش خلبانی و مهندسی پرواز می‌دیدند و چند فروند بالگرد نیز به‌صورت موقت در اختیار آنان قرار گرفته بود.

تمام این شواهد، که اسناد آن در فضای مجازی و آرشیوهای رسانه‌ای نیز موجود است، نشان می‌دهد ارتش موسوم به آزادی‌بخش رجوی چیزی جز ارتش خصوصی صدام نبود؛ نیرویی که در سرکوب قیام مردم عراق، چه شیعه و چه کرد، نقش مستقیم داشت. با این حال، دستگاه تبلیغاتی رجوی همچنان دروغ‌های تکراری خود را بازگو می‌کند و برای هر جداشده‌ای که لب به حقیقت‌گویی باز کند، پرونده‌سازی و برچسب‌زنی می‌کند.

اما دیگر دیر شده است. دوران سانسور و نشست‌های مغزشویی به سر آمده و اعضای جداشده یکی پس از دیگری لب به سخن می‌گشایند. آنان از تجربه‌های زیسته خود، از شکنجه، زندان و خیانت‌های درونی این سازمان خائن و وطنفروش می‌گویند؛ از تبدیل شدن یک آرمان به ابزار قدرت‌طلبی فردی به نام مسعود رجوی و جاه‌طلبی‌های همسرش مریم قجر عضدانلو.

در برابر این موج بیداری، دستگاه «جنگ سیاسی» رجوی جز ناسزا و دروغ‌پراکنی سلاحی ندارد. اما همان‌گونه که تاریخ نشان داده، دروغ هرگز در برابر حقیقت دوام نمی‌آورد. امروز جامعه آگاه ایرانی و حتی افکار عمومی در آلبانی و عراق نیز به‌خوبی می‌دانند که مزدور واقعی چه کسی بوده است؛ کسی که سال‌ها در خدمت دشمن مردم ایران و قاتل ملت عراق بود.

بنابراین خطاب به ستاد دروغ‌پردازی فرقه رجوی باید گفت:

باز هم هرقدر می‌خواهید تهمت بزنید و ناسزا بگویید، افشاگری‌ها ادامه دارد. هر جداشده، یک شاهد زنده است و هر شهادت، میخی است بر تابوت تشکیلات پوسیده‌ای که دیگر جز پژواک گذشته‌ای سیاه از آن باقی نمانده است.

آزاده

یورش به اشرف، امتیاز به تروریسم؛ سیاست دوگانه دولت آلبانی در قبال گروهک منافقین

یورش به اشرف، امتیاز به تروریسم؛ سیاست دوگانه دولت آلبانی در قبال گروهک منافقین

https://www.facebook.com/share/p/1AV2mdphqm/

نویسنده: عیسی آزاده

30خرداد ۱۴۰۲، برابر با ژوئن ۲۰۲۳، نقطه عطفی در مواجهه دولت آلبانی با گروهک تروریستی مجاهدین خلق بود. در این روز، نیروهای پلیس این کشور با یورش به مقر موسوم به «اشرف ۳» در شهر مانز، تجهیزات دیجیتال وابسته به این تشکیلات تروریستی را توقیف کردند و ظاهراً با هدف محدودسازی فعالیت‌های غیرقانونی این گروهک وارد عمل شدند. با این حال، اقدام اولیه‌ای که می‌توانست آغازی بر پایان مماشات با یک سازمان تروریستی باشد، نه‌تنها ادامه نیافت، بلکه با سکوت و انفعال دولت ادی راما در ماه‌های بعد همراه شد؛ سکوتی که به‌زعم بسیاری از تحلیل‌گران، به نوعی چراغ سبز به فعالیت‌های سایبری و تبلیغاتی این گروهک تروریستی تعبیر شده است.

دوگانگی در رفتار، ابهام در سیاست

برخلاف انتظار افکار عمومی و نهادهای ناظر بین‌المللی، دولت آلبانی پس از آن عملیات، هیچ اقدام بازدارنده ملموس دیگری در قبال گروهک منافقین انجام نداد. کمپ اشرف ۳ که سال‌هاست به پناهگاه تبلیغاتی و سایبری این گروهک بدل شده، همچنان بدون محدودیت جدی به فعالیت خود ادامه می‌دهد. گزارش‌های متعدد رسانه‌ای و تحقیقاتی، از جمله گزارش رسمی شرکت «متا» (مالک فیس‌بوک)، حاکی از آن است که هزاران حساب کاربری جعلی متعلق به این تشکیلات تروریستی، از داخل خاک آلبانی هدایت می‌شوند و در فضای مجازی به عملیات روانی، نشر اطلاعات کذب، تحریک اقشار ناآگاه و تخریب چهره ایران مشغول‌اند.

کمپ اشرف ۳؛ پناهگاه یا قرارگاه؟

سؤال اساسی که ذهن بسیاری از ناظران را به خود مشغول کرده، این است: ماهیت واقعی کمپ اشرف ۳ چیست؟ آیا این مکان، مطابق ادعای رسمی دولت آلبانی، صرفاً محل اسکان پناهجویان سیاسی است، یا در عمل به یک مقر تروریستی بدل شده که قوانین داخلی آلبانی و قواعد بین‌المللی را نقض می‌کند؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد که اعضای حاضر در این کمپ نه تنها از حقوق فردی و اجتماعی اولیه – نظیر ارتباط آزاد با خانواده – محروم‌اند، بلکه تحت فشار شدید روانی و فکری از سوی سران این تشکیلات قرار دارند. خانواده‌های این افراد، سال‌هاست اجازه دیدار با فرزندان خود را ندارند و مکرراً از سوی مسئولان کمپ و حتی برخی نهادهای امنیتی آلبانی، از ورود به این مقر منع شده‌اند